به تعبیر میخائیل باکونین فیلسوف آنارشیست، مثلث سرکوب در نظامهای سلسلهمراتبی از سه رأس «زور و زر و تزویر» تشکیل میشه. این سه نیرو در یک رابطهٔ دیالکتیکی، ساختارهای سلطه رو بازتولید میکنن:
۱. «زر» (سرمایهداری) در مرکز این مثلث قرار داره، چرا که بدون استثمار نظاممند و انباشت ثروت از طریق نابرابری ساختاری، اساساً قادر به بقا نیست. سرمایهداری نه یه سیستم اقتصادی خنثا، که ماشینیه برای تمرکز قدرت که نیازمند سرکوبِ فعالانهٔ اعتراضات و تحمیلِ بیعدالتی به عنوان «وضعیت طبیعی».
۲. «زور» (حکومت) به عنوان بازوی راست این نظام عمل میکنه. حکومت با انحصار قوهٔ قهریه (پلیس، زندان، ارتش)، دو نقش کلیدی داره:
آ) سرکوب داخلی: مهار جنبشهای اعتراضی و تضمین امنیت مالکیت خصوصی.
ب) توسعهطلبی خارجی: حفاظت از منافع سرمایه در مقیاس جهانی از طریق امپریالیسم.
از دید باکونین، حکومت نه نمایندهٔ «منافع عمومی»، بلکه ابزار طبقهٔ حاکم برای تحمیل ارادهٔ خودش بر تودههاست.
۳. «تزویر» (نهادهای ایدئولوژیک و در رأسشون مذهب) بازوی چپ این سیستمه که سرکوب رو از سطح فیزیکی به سطح روانی و هستیشناختی گسترش میده. مذهب با دو مکانیسم کار میکنه:
آ) درونیسازی سرکوب: تقدیس فقر، تبلیغ تسلیم در برابر ستم (پاداش اخروی) و طبیعی جلوه دادن نابرابریها به عنوان «ارادهٔ الهی».
ب) تقسیم طبقاتیِ اخلاق: تحقیر مبارزه برای عدالت مادی (معرفی حرص به عنوان گناه کبیره) و در مقابل ترویج فضیلتهای انفعالی مانند تسلیم (که اسم اسلام از همین میآد اصلاً).
اینجا مذهب نه یه نهاد معنوی مستقل، که ابزار جامعهپذیریِ سرمایهداریه که اطاعت رو در DNA فرهنگی جامعه جاسازی میکنه.
نکتهٔ حیاتی در تحلیل باکونین، ارگانیک بودن این سهگانه است: سرمایهداری بدون زورِ حکومت قادر به مهار خشمِ ناشی از استثمار نیست؛ حکومت بدون مشروعیتسازیِ مذهبی/ایدئولوژیک با بحران مقبولیت مواجه میشه و مذهب بدون پشتیبانی مادیِ طبقات حاکم، نفوذ خودش رو از دست میده! به همین دلیل، مبارزه با یک رأس مثلث (مثلاً نقد مذهب)، بدون تخریب کل ساختار، نهایتاً منجر به بازسازی استبداد در شکلی جدید میشه.
Comments
No comments yet. Be the first to react!