چرا این را مینویسم؟
مقالهای که با عنوان ناجامعه منتشر کرده بودم، از سر خشم و دلخوری و خامی جوانی خودم بود. متاسفانه از آنجایی که فرصتهای زیادی برای درست کردن مسائل بود، همه را از دست دادم و الآن این مقاله را مینویسم تا شاید یک باری را از روی ذهن خودم بردارم.
بازخوردها چگونهاست؟
شاید من را به عبارتی بچه یا بیثبات خطاب کنید، شاید هم بگویید چند بار میخواهی عذرخواهی کنی و باز گند بزنی به همه چیز؟ یک چیز را واضح میگویم، به قول بعضی از دوستان تپهای نیست که من آباد نکرده باشم :))))
بههرحال، آن مقاله ناجامعه باعث رنجش شده بود. از همینجا از آقای آهنگرها که در آن مقاله شدیداً کودکانه و از روی احساسات بیثبات مورد هجمه قرار داده بودم، عذرخواهی میکنم. با اینکه میدانم این چیزی را درست نمیکند، ولی صرفاً از روی خودم باری را برمیدارم.
ادامهی مسیر
این عذرخواهی نه تنها برای آقای آهنگرها، بلکه برای خودم نیز ضروری است. من شاید این حرفم خیلی آرمانی بهنظر برسه، ولی حس میکنم نیاز دارم تا خشم خودم رو شدیداً تحت کنترل خودم قرار بدم چون ضربهای که به بقیه وارد میکنه ده برابرش به خودم برمیگرده.
Comments
No comments yet. Be the first to react!