آنارشی بدون انقلاب

با ریویژنیسم و مبارزهٔ عاری از خشونت

جنبش سوسیالیسم فارغ از موفقیت یا عدم موفقیتش، یکی از خیرخواه‌ترین جنبش‌های تاریخ بشر است. مخالفان سوسیالیسم اغلب از تجربه‌های شوروی، چین و دیگر دولت‌های به اصطلاح کمونیست به عنوان شکست‌های بزرگ سوسیالیسم نام می‌برند. تجاربی که بیشتر هم به شکست می‌مانند تا پیروزی، ولی نقاط قوت زیادی هم داشتند که در حوصلهٔ این نوشتار نیست.

زمانی که با مردم راجع به آنارشیسم گفتوگو می‌کنم اغلب با چند پرسش کلیشه‌ای مواجه می‌شوم: آیا عملی است؟ آیا نمونهٔ عملی هم دارد؟ این یک عقیدهٔ آرمانگرایانه است، چه تضمینی وجود دارد که به چیزی مثل شوروی و چین منتج نشود؟

در دفاع از عملی بودن آنارشیسم زیاد نوشته‌اند. در مورد نمونه‌های عملی آن هم در طول تاریخ کم نبودند؛ اما مشکل اصلی این است که ما هیچ کشور آنارشیستی نداریم و احتمالاً هم نخواهیم داشت. آنارشی نمی‌تواند جزیره باشد. ما تمام جهان را می‌خواهیم. اما این هدف به هیچ عنوان به دست انقلابی‌ها تحقق نخواهد یافت. ریسک انقلاب بسیار بالاست و انقلاب‌های قرن بیستم اکثراً نشان دادند که نتیجهٔ خوبی در انتظار انقلاب‌کنندگان نیست. انقلاب‌ها به راحتی دزدیده می‌شوند. همان‌طور که انقلاب اکتبر توسط لنین و بلشویک‌ها و انقلاب ایران توسط اسلام‌گرایان دزدیده شد. مراقبت از بنای خیس و خام انقلاب دشوارتر از خودِ انقلاب است.

انقلاب همیشه با وعده و شعارهای آرمان‌گرایانه همراه است. همواره انقلابیونی می‌خواهند بکوبند و از نو بسازند. توده‌ها در پی آرمان زیر و رو شدن یک‌شبهٔ همه‌چیز و برقراری فوری رفاه و خوشبختی به انقلاب امیدوارند؛ اما پس از پیروزی دیگر خبری از رفاه و خوشبختی نخواهد بود. در این موقعیت دیگر نه امیدی و نه نایی برای انقلاب دوباره وجود ندارد.

هیچ انقلابی در عدم حضور هیجانات جمعی رخ نمی‌دهد. هیجانات جمعی یکی از خطرناک‌ترین خطاهای ذهنی انسان است؛ چرا که هم امکان تفکر و بیان مستقل را صلب می‌کند و هم ابزاری برای تمامیت‌خواهی است. با وجود این هیجانات جمعی که اتفاقاً در اوایل پیروزی انقلاب‌ها در اوج خود نیز هستند، امکان پاگیری یک حکومت تمامیت‌خواه از دل مردمی‌ترین تلاش‌ها بسیار آسان است.

به عقیدهٔ من مطمئن‌ترین و هموارترین راه به آنارشی یا هر جامعهٔ مطلوب نه انقلاب و نه اصلاح‌طلبی حکومتی است. یک جنبش اجتماعی باید توجه و تمرکز خود را به یک هدف مشخص و دست‌یافتنی معطوف کند. این توجه و تمرکز باید با برآورده شدن خواستهٔ جنبش پایان پذیرد. نیز عملی که برای دست‌یابی به مقصود انجام می‌شود باید مشخص باشد. با این دید می‌توان مشکلات جزئی‌تر مانند حجاب اجباری یا سرکوب اقلیت‌ها را هم به تدریج و با موفقیت حل نمود.

فارغ از این راه‌حل‌ها نیز جامعهٔ آنارشیستی به تدریج از طریق تعمیق دموکراسی و افزایش مشارکت مردم در نهادهای غیررسمی در حال حصول است. به افزایش تعداد و ابعاد سازمان‌های مردم‌نهاد یا ان‌جی‌اوها توجه کنید. به اهمیت دموکراسی در نگاه مردم دنیا نظری بیاندازید.

راه‌حلی که ارائه شد مسلماً در زندگی ما و احتمالاً فرزندان ما عملی نخواهد شد؛ اما با این حال از رخ دادن فجایعی مانند انقلاب اکتبر یا نظایر آن نیز پیشگیری به عمل خواهد آمد. با این حال در کوتاه‌مدت هم می‌توان به نتایج خوبی رسید.